تلویزیون

گفت‌وگو با امید مهدی‌نژاد درباره صفحه «من لهجه دارم»

چرا مجریان شبکه‌های استانی با لهجه خودشان اجرا نمی‌کنند؟

زنده نگه داشتن لهجه‌ها در کنار کار پژوهشی، به تولیدات رسانه‌ای هم نیاز دارد. صفحه «من لهجه دارم» یک تلاش دلنشین و فاخر برای آشنا کردن ایرانیان با لهجه‌ها، گویش‌ها و زبان‌های رایج در ایران است. این صفحه به زبان فارسی در جغرافیای ایران خود را محدود نکرده و حتی به لهجه‌ها و گویش‌های کشور افغانستان هم پرداخته است.

به گزارش دیده بان هنر و به نقل از ایسناپلاس: هر زبان زنده و پویا در دنیا، مادر لهجه‌ها و گویش‌های متنوعی است که از گنجینه‌های ارزشمند آن زبان به شمار می‌روند. زبان فارسی نیز از این قضیه مستثنی نیست. کشور ایران در پهنه وسیع خود شهرها و اقوام متنوعی دارد که هر یک به لهجه یا گویش خاصی صحبت می‌کنند. یکی از جذابیت‌های کشور ایران این است که علاوه بر لهجه و گویش، زبان‌های دیگری هم در جغرافیای آن صحبت می‌شود.

این روزها اما به لهجه‌ها آن طور که باید اهمیت داده نمی‌شود و نسل جدید کمتر به آن رغبت نشان می‌دهند. گویی لهجه داشتن به جای اینکه نشان‌دهنده اصالت فرد باشد، نوعی بی‌کلاسی تلقی می‌شود! همین باعث شده علاوه‌بر پژوهشگران که به دلایل فرهنگی و تاریخی این اتفاق می‌پردازند، عده‌ای دست به تولید محتواهایی برای آشنایی و رواج لهجه‌ها و گویش‌ها بین مردم بزنند. صفحه «من لهجه دارم» تلاشی برای معرفی لهجه‌ها، گویش‌ها و زبان‌های رایج در ایران است که توسط تیم نشریه «سه‌نقطه» اداره می‌شود. در این صفحه تاکنون نماینده لهجه‌ها و گویش‌های مختلفی در قالب ویدیوهای کوتاه، اصطلاحات، واژگان و دستور زبان منطقه خود را به مخاطبان این صفحه معرفی کرده‌اند. ما نیز با امید مهدی‌نژاد، سردبیر نشریه سه‌نقطه، درباره لهجه و من لهجه دارم به گفت‌وگو نشستیم.

چرا لهجه اهمیت دارد؟
گونه‌گونی و رنگارنگی زبان فارسی در لهجه‌ها و گویش‌های مختلفش معنا پیدا می‌کند. علاوه بر اینکه در پهنه جغرافیایی ایران علاوه بر زبان‌های فارسی زبان‌هایی مانند ترکی نیز به کار می‌رود که این گونه‌گونی و رنگارنگی را بیشتر می‌کند. بعضی تصور می‌کنند تقویت هویت قومی با تقویت هویت ملی در تضاد است، اما من اینگونه نمی‌اندیشم. به باور من هویت‌ قومی و خرده‌فرهنگ‌هایی که در پهنه سرزمین ایران حیات دارند اتفاقا مایه قوام هویت ملی هستند و هویت ملی مجموعه این هویت‌هاست که جنبه ملی نیز به آن اضافه شده است. از این‌رو تصور می‌کنم کاری که ما در مجموعه تولیدات من لهجه دارم کرده‌ایم، یک کار ملی است.

لهجه، گویش و زبان چه تفاوتی دارند؟
تعاریف زبان‌شناسان و کارشناسان ادبیات از این سه واژه تا حدی با هم متفاوت است. من کارشناس این حوزه نیستم و نمی‌توانم در این مورد نظری بدهم. آنچه برای ما در صفحه من لهجه دارم و برنامه‌های دیگری که پیرامون این موضوع در دست تولید داریم مهم است، بیش از آنکه تعریف این مفاهیم باشد، واقعیت آن‌هاست. برای مثال این‌که لری لهجه است یا گویش،‌ تفاوت چندانی در کار ما ایجاد نمی‌کند. کار ما نمایش دادن زیبایی‌ها و جذابیت‌های این لهجه یا گویش است و اینکه تلاش کنیم در میان صاحبان لهجه یا گویش، حس مثبت و خوشایندی ایجاد شود از به کار بردن این لهجه یا گویش.

چرا در تهران لهجه‌ها فراموش می‌شوند؟
مرکزگرایی اساسا موجب می‌شود لحن و لهجه رسمی بر همه شئون حاکم شود. این پدیده‌ای قهری است که مرکزیت سیاسی و اجتماعی لهجه رسمی را غالب می‌کند. اما باید تلاش کرد تا حد امکان این امر موجب به حاشیه رفتن لهجه‌ها نشود. مثلا مجریان تلویزیون‌های استانی می‌توانند برنامه‌هایشان را با لهجه‌های استان خودشان اجرا کنند. چرا این کار را نمی‌کنند؟

آماری وجود دارد که چند لهجه و چند گویش در کشور داریم؟
هیچ بعید نیست وجود داشته باشد. اما من بی‌خبرم!

تنوع لهجه در کدام خطه بیشتر است؟
طبعاً در مناطقی که تراکم جمعیتی بیشتری وجود دارد، لهجه‌های بیشتری نیز دیده می‌شود. برای مثال در گیلان و مازندران که روستاها در مجاورت هم قرار دارند. گاه مشاهده می‌شود که لهجه‌ها روستا به روستا تفاوت پیدا می‌کند. اما مثلا در مناطق کویری که کلونی‌های جمعیتی با فاصله از هم قرار دارند تعداد لهجه‌ها کاهش می‌یابد.

وضعیت لهجه در تلویزیون چطور است و چقدر به لهجه اهمیت می‌دهند؟
یکی از انگیزه‌های ما در راه‌اندازی مجموعه من لهجه دارم همین اتفاقی است که در اثر بعضی سریال‌های کمدی برای لهجه‌ها افتاده است. یکی از دوستان گیلانی می‌گفت حتی در سریال‌هایی که در گیلان ساخته می‌شود نیز نوکر و کلفت خانه لهجه گیلانی دارند و آقا و خانم خانه لهجه تهرانی. برخی لهجه‌ها در سال‌های اخیر مورد چنین بی‌مهری‌ها و بی‌انصافی‌هایی قرار گرفته‌اند. ما تلاش کردیم از چهره‌های فرهنگی صاحب لهجه برای بازگرداندن شان واقعی این لهجه‌ها به آن‌ها کمک بگیریم. یعنی مثلا فلان شاعر یا فلان موسیقیدان آن خطه بیاید و درباره لهجه‌اش توضیح بدهد و شیرینی‌هایش را تشریح کند.

استفاده از لهجه فقط در برنامه‌ها و سریال‌های طنز نتیجه معکوس ندارد؟ نظری هست که می‌گوید وقتی در یک سریال یا برنامه طنز از یک لهجه استفاده می‌شود، انگار بعد از آن دیگر نمی‌شود با آن لهجه حرف جدی زد.

با این نظر موافق نیستم. مهم نوع استفاده از لهجه است. طبعا در برنامه‌های کمدی شکلی اغراق‌شده از لهجه مطرح می‌شود. مثل قمی حرف زدن جواد رضویان در سریال در حاشیه یا لهجه مازندرانی در سریال پایتخت. این بخاطر ذات کمدی است. این موجب نمی‌شود به کار بردن شکل طبیعی لهجه مترادف با طنز و شوخی و کمدی باشد.

تا الان کدام لهجه‌ها را داشته‌اید؟ از کدام لهجه بیشتر استقبال شده؟ چرا؟
از لهجه‌های مراکز استان مانند اصفهانی و کاشانی و قمی و قزوینی و کرمانی و همدانی، تا لهجه‌های شهرهای کوچک‌تر مثل نجف‌آباد و قمشه و آبادان و بم و بروجرد، تا گویش‌هایی مانند کردی و لکی و گیلکی. استقبال از آیتم‌ها هم بیش از هرچیز به نحوه اجرای آیتم برمی‌گشت، تا خود لهجه. مثلا دوستانی که اجرای بانمک‌تری داشتند و اجرایشان چیزی شبیه استنداپ‌کمدی کوتاه بود،‌ مخاطب بیشتری جذب کردند. برای نمونه سیدشهاب جدا با لهجه قمی، یا امیر بیشه با لهجه کاشانی. و نیز دوستانی که درک و دریافت‌های خاص و ویژه‌ای ارائه می‌دادند. مثل ناصر فیض و زبان ترکی.

لینک کوتاه: https://didehbanhonar.ir/?p=1486

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.

دکمه بازگشت به بالا