هالیوود علیه ایران؛ از «شیرین وحشی» تا «تهران»
آمریکا پس از پیروزی انقلاب اسلامی تا کنون به کمک هالیوود، ذیل جنگ فرهنگی، رویکرد «ایران هراسی» را در کنار جنگ اقتصادی علیه جمهوری اسلامی ایران پیش برده، امری که به باور کارشناسان سینمایی اکنون به امری ذاتی برای این بنگاه سینمایی تبدیل شده است.
به گزارش دیده بان هنر و به نقل از ایرنا؛ هالیوود ذیل عنوان پرشکوه «کارخانه رویاسازی»، به پشتوانه کمپانی های ثروتمند و بزرگ فیلمسازی، به بازوی قدرتمند جنگ نرم آمریکا با هدف تبیین رویکردهای منفی ضد کشورهای مستقل بدل شده است.
پیشتر بسیاری از تحلیلگران، وظیفه «هنر – صنعت – سرگرمی» سینما و فیلمسازی آمریکا را که در «هالیوود» خلاصه می شود، معرفی و جا انداختن سبک و ارزش های لیبرالی زندگی آمریکایی با تولید آثار سینمایی پرهزینه و بهره مندی از بازیگران «خوش قیافه» و «زیبارو» برای سایر مردم جهان می دانستند.
اما پس از جنگ جهانی دوم و شکل گیری جهان دو قطبی، هالیوود افزون بر تشدید وظیفه ذاتی خود یعنی تبلیغ فرهنگ آمریکایی، به ابزاری برای مبارزه و خنثی سازی نقشه دشمنان آمریکا بدل شد و جامه این رویکرد را بر قامت اتحاد جماهیر شوروی و بلوک سراسر «شر» شرق کمونیست پوشاند.
در این دوره هالیوود مملو از فیلم های جاسوسی با ماموران سازمان های اطلاعاتی وابسته به سازمان مرکزی آمریکا (سیا) یا سازمان اطلاعات مخفی بریتانیا (ام آی ۶) بود که با بهره گیری از جذابیت های فیزیکی منحصر به فرد و ابزار و وسایل پیشرفته، دمار از روزگار افراد شروری در می آوردند که در خیمه «سرخ» ها، قصد داشتند روزگار جهان را سیاه کنند.
سرآمد چنین فیلم های، سری آثار «جیمز باند» بود که روند ساخت آن با «دکتر نو» در سال ۱۹۶۱ و با بازی «شون کانری» آغاز شد و جدیدترین نسخه سینمایی آن با عنوان «زمانی برای مردن نیست» با نقش آفرینی «دانیل کریگ» سال گذشته بر پرده سینماهای جهانی اکران شد.
اما هالیوود فقط به بکارگیری جاسوسان خوش تیپ و خوش قد و بالا برای مهار توطئه های اتحاد جماهیر شوروی بسنده نکرد و برای به زمین زدن این «غول»، «ماچو»ها یا مردانی قوی با بدنی عضلانی را روانه میدان نبرد کرد.
تولید سری فیلم های «رامبو» با بازی سیلوستر استالونه درست در همین پیوند کلید خورد.
در سری فیلم های «رامبو» داستان سربازی ورزیده – که به نقل از یکی از دیالوگ های فیلم «به تنهایی یک ارتش است» – و بازنشسته ارتش آمریکا به نام «جان رامبو» روایت می شود که تیر و کمان و تیربار خود را به روی نیروهای متحد اتحاد جماهیر شوروی در برمه نشانه می رود و در قسمتی دیگر به کمک «مجاهدین» در افغانستان می شتابد و ارتش سرخ را از حمله به افغانستان پشیمان می کند.
با فروپاشی و به زانو در آمدن اتحاد جماهیر شوروی و ختم غائله کمونیست ها، هالیوود درصدد جایگزینی «دشمن» دیگر برآمد و تلاش کرد با رویکرد «اسلام هراسی»، از دین اسلام و مسلمانان چهره ای تهدید کننده جهانی بسازد.
این رویکرد با فیلم سینمایی «دروغ های حقیقی» محصول ۱۹۹۴ ساخته جیمز کامرون و بازی «آرنولد شوارتزنگر» یکی دیگر از بازیگران عضلانی آمریکا به اوج رسید.
در این اثر سینمایی «هری تاسکر» (آرنولد شوارتزنگر) مامور امنیتی، تلاش یک گروه اسلام گرا برای وقوع چند انفجار در شهرهای آمریکا را خنثی می کند.
در این اثر سینمایی، تروریست ها افرادی مسلمان و عرب معرفی می شوند که چهره فرمانده آنها به «اسامه بن لادن» رهبر گروه تروریستی القاعده شباهت عجیبی دارد.
البته کار هالیوود و قهرمان هایش فقط محدود به دشمنی با اتحاد جماهیر شوروی محدود نشد و کشورهای دیگر را نیز از طعنه های خود دور نگذاشت.
از نمونه چنین آثاری می توان به فیلم «صورت زخمی» ساخته برایان دی پالما محصول ۱۹۸۳ اشاره کرد که به داستان کوبایی بلندپروازی به نام «تونی مونتانا» با بازی «آل پاچینو» می پردازد که با فرار از کوبا تحت رهبری «فیدل کاسترو» به آمریکا، به قاچاق مواد مخدر روی می آورد و پس از کسب ثروت بسیار، در یک تسویه حساب مافیایی به قتل می رسد.
نکته جالب اینکه پلان های اولیه این اثر سینمایی با نطق فیدل کاسترو و دستور وی مبنی بر اخراج افراد ضد انقلاب از کوبا آغاز می شود و به نوعی درصدد القا این موضوع است که سیاست های سوسیال – کمونیستی وی سبب کوبا گریزی مردم این کشور شده است.
یا همین سال های اخیر، کره شمالی و تمسخر رهبر این کشور، موضوع فیلم سینمایی «مصاحبه» ساخته «ایوان گلدبرگ» محصول سال ۲۰۱۴ آمریکا شد.
در این فیلم طنز، ماجرای خبرنگاری با بازی «جیمز فرانکو» و تهیه کننده او با بازی «ست روگن» روایت می شود، که در قالب قرار یک مصاحبه با «کیم جونگ اون» رهبر کره شمالی، از سوی سازمان سیا آموزش میبینند تا او را ترور کنند.
ساخت این فیلم با واکنش شدید پیونگ یانگ روبرو شد و شرکت سونی پیکچرز کمپانی سازنده «مصاحبه» مورد حمله هکرهای منتسب به کره شمالی قرار گرفت و هراس از اقدامات بعدی سبب شد که سازندگان فیلم از اکران عمومی آن خوداری کنند.
** هالیوود و ایران ستیزی
هالیوود در کنار «اسلام هراسی»، از روزهای ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی، رویکرد «ایران هراسی» را در دستور کار خود قرار داد و تلاش های فراوانی برای ارائه تصویری غیرواقعی از این حادثه تاریخی و دستاوردهای آن صرف کرده است.
سیاست مستقل و غیروابسته انقلاب اسلامی ایران، زنگ خطر را برای آمریکا و کشورهای همسو با اهداف استکباری کاخ سفید به صدا در آورد؛ از این رو مقابله با بسط و پیچش جهانی ندای انقلاب در دو پروژه در دستور کار قرار گرفت: «مهار» و «ایران هراسی».
پروژه «مهار» در بعد فیزیکی آن با تحریک عراق به رهبری «صدام» و حمایت همه جانبه جهانی از این کشور برای حمله به ایران و تحریم جمهوری اسلامی رقم خورد.
همزمان با اجرای «مهار»، پروژه «ایران هراسی» با رویکردهای متفاوت که شاخص آن را بیشتر می توان در ابعاد فرهنگی و بویژه سینما یافت، به ظهور رسید.
شکست توهم فتح چند روزه ایران، نخستین چراغ از پروژه «ایران هراسی» را روشن کرد.
بنگاه های سینمایی وابسته به هالیوود در سال های ابتدایی جنگ تحمیلی، برای جبران شوک ناشی از شکست های خود در جنگ تحمیلی با ساخت فیلم سینمایی «شیرین وحشی»، تصویری متفاوت از رزمندگان اسلام به جهانیان عرضه کردند.
در این فیلم که با بازتاب جهانی و با «پروپاگاندا» سیاسی همراه بود، نگاه رحمانی رزمندگان ایرانی به اسرای عراقی حذف و تصویری خشن از آنان ارائه شد.
در یکی از سکانس های این فیلم، تصویری از اسیر عراقی ارائه می شود که توسط رزمندگان ایرانی به بدترین نحوه شکنجه شده و کشته می شود.
اثری دیگری که در هالیوود با رویکرد «ایران هراسی» ساخته شد، «بدون دخترم هرگز» نام داشت، فیلمی که در تلاش بود، چهره ای «افراطی مذهبی نهادینه شده در خانواده مسلمان ایرانی» را به تصویر در آورد.
این فیلم بر اساس رمان «بتی محمودی» همسر آمریکای فردی به نام «بزرگ محمودی» با بازی «سالی فیلد» و «آلفرد مولینا» به کارگردانی برایان گیلبرت در سال ۱۹۹۱ میلادی در «حیفا» واقع در فلسطین اشغالی ساخته شد.
در این اثر سراسر تحریف، داستان زنی آمریکایی روایت می شود که به درخواست همسر ایرانی خود به تهران سفر می کند، اما مشاهده برخی رفتارها سبب «فرار» وی از ایران می شود.
در این فیلم ارزش های دینی از جمله «حجاب» به سخره گرفته شده و به خشونت مردان ایرانی، افراطی گری، قواعد خشک مذهبی و کینه توزی خانواده های ایرانی پرداخته شده است.
نمونه گل درشت دیگر از پروژه «ایران هراسی» هالیوود با ساخت فیلم سینمایی «خانه ای از شن و مه» رقم خورد.
در این فیلم ساخته «وادیم پرلمان» که در سال ۲۰۰۳ میلادی اکران شد، بار دیگر محور داستان، خانواده ایرانی مقیم آمریکا است که با خرید یک خانه به فروش گذاشته شده از سوی بانک، با چالشی با صاحب اصلی آن روبرو می شود.
سازنده این اثر در استمرار رویکرد هالیوودی «ایران هراسی» با مظلوم نمایی مردم آمریکا، ایرانیان را مردمی «جاه طلب»، «اشغالگر» و «به بن بست رسیده» نشان داده که قصد دارند به ناحق حقوق دیگران – بخوانیم شهروندان آمریکایی – را زیر پا بگذارند.
این اثر تلخ با اقدام خودکشی مرد ایرانی که در اسلام عملی مذموم محسوب می شود، پایان می یابد.
تلاش هالیوود طی سال های اخیر در راستای «ایران هراسی» با ساخت فیلم سینمایی «۳۰۰» در سال ۲۰۰۷ میلادی دنبال شد.
این فیلم ساخته «زاک اسنایدر» کارگردان یهودی آمریکایی با الهام از جنگ تاریخی «ترموپیل» در سال ۴۸۰ پیش از میلادی، نبرد ۳۰۰ سرباز یونانی با لشگر «خشایار شاه» را روایت می کند.
در این اثر که این بار تاریخ پرشکوه و تمدن باستانی ایران را هدف گرفته، خشایار شاه را پادشاهی زنباره و سربازان ایرانی را موجوداتی «دیوآسا»، «خونخوار»، «وحشی» و «غارتگر» به تصویر در آورده است.
توهین و جسارت به تاریخ باستانی ایران و ایرانیان در این اثر سینمایی، به حدی بود که واکنش سریع رسمی و غیر رسمی ایرانیان در سراسر جهان را برانگیخت و سازندگان و گردانندگان پشت صحنه این اثر هالیوودی را سرگردان کرد.
ناکامی آمریکا و همپیمانش در توقف ایران برای پیگیری برنامه صلح آمیز هسته ای، هالیوود را مجبور ساخته، رویکرد «ایران هراسی» خود را متوجه این موضوع سازد.
در قسمت هایی از بخش سوم از تریلوژی سینمایی تخیلی «ترانفورمرز» یا «تبدیل شوندگان» ساخت ۲۰۱۱ میلادی، بمباران تاسیسات هستهای ایران و توهین به پرچم ایران دیده می شود.
در بخشی از این فیلم، سربازانی حضور دارند که به زبان فارسی صحبت میکنند و در حال محافظت از نیروگاه هستهای هستند، اما آمریکاییها با استمداد از آدمفضاییهایی شبیه به ربات، به تاسیسات هستهای ایران حمله میکنند.
نکته غلو آمیز و طنز موجود در این اثر، همپیمانی آدم فضایی ها با آمریکایی ها در حمله به نیروگاه های هسته ای ایران است.
«سنگسار ثریا» محصول ۲۰۰۸ دیگر آثار سینمایی ساخت هالیوود با نگاه «ایران هراسی» است.
این فیلم ضمن انتقاد از عمل سنگسار، تلاش دارد در قالب داستانی پرکشش و عاطفی تصویری متوحش از ایرانیان نشان دهد.
نمونه دیگر از رویکرد هالیوودی «ایران هراسی» که بار دیگر تاریخ معاصر انقلاب اسلامی را هدف قرار داده «آرگو» – سفینه – نام دارد.
«آرگو» به کارگردانی و بازیگری «بن افلک» به موضوع تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در تهران در سال ۱۳۵۸ و فرار چند جاسوس آمریکایی از ایران می پردازد.
فیلم «آرگو» براساس مقالهای منتشر شده در مجله «وایرد» توسط کمپانی صهیونیستی برادران وارنر به تهیهکنندگی جورج کلونی و گرانت هسلوو ساخته شده است.
بن افلک در اثر سینمایی خود با دستمایه قرار دادن ماجرای تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در تهران، قصهای را روایت میکند که در آن جاسوسان سازمان سیا در سال ۱۹۷۹ میلادی در لباس مبدل تهیهکنندگان یک فیلم به ایران وارد شده و ۶ دیپلمات آمریکایی را آزاد میکنند.
در روایت این فیلم، پس از ورود انقلابیون و دانشجویان پیرو خط امام(ره) به سفارت آمریکا، دیپلماتهای آمریکا در خانه سفیر کشور کانادا پنهان میشوند و داستان در ایران و واشنگتن به صورت همزمان به تصویر کشیده میشود.
در این میان «تونی مندز» به عنوان یکی از متخصصان سابق سازمان سیا که به عنوان استاد تغییر چهره مشهور است، با ورود به ایران در پوشش تهیهکننده یک فیلم کانادایی، نقشهای برای خارج کردن این دیپلماتهای پنهان شده، میکشد.
این فیلم که در دوره ریاست جمهوری «باراک اوباما» تولید و اکران شد، مورد اقبال آکادمی علوم و هنرهای سینما آمریکا قرار گرفت، و جوایز اسکار بهترین فیلم و بهترین کارگردانی را کسب کند.
جالب اینکه «میشل اوباما» همسر رییس جمهوری آمریکا، شخصا طی مراسمی خاص و از طریق ویدئو کنفرانس و زنده از کاخ سفید اسکار بهترین فیلم را سازندگان این اثر سینمایی اهدا کرد.
رویکرد «ایران هراسی» هالیوود بار دیگر با ساخت فیلم سینمایی «گلاب» محصول سال ۲۰۱۳ به بار نشست.
این اثر سینمایی به کارگردانی «جان استوارت» مجری و شومن آمریکایی بر اساس روایت خبرنگار یکی از رسانه های فارسی زبان غربی، به تخطئه ماجراهای پس از انتخابات خرداد سال ۱۳۸۸ می پردازد.
فیلم «گلاب» که از بازی «گائل گارسیا برنال» بازیگر مکزیکی بهره می برد، در سال ۲۰۱۴ از سوی هیات ملی بازبینی فیلم آمریکا، برنده جایزه آزادی بیان شد.
برنامه صلح آمیز هسته ای جمهوری اسلامی ایران نیز طی سال های اخیر بطور مستقیم یا غیر مستقیم با خط دهی رسانه های ضد ایرانی و صهیونیستی و ادعای برهم زدن صلح و ثبات جهانی و تهدیدی برای امنیت بین المللی دستمایه تولید آثار سینمایی در هالیوود شده که «جوخه انتحار» ساخته دیوید آیر محصول ۲۰۱۶ آمریکا نمونه آنها است.
در سکانسی از فیلم «جوخه انتحار»، نشستی در کاخ سفید وجود دارد که در آن موجود مرموز و عجیب و غریبی (جن) ظاهر می شود و بدستور یک زن و در چشم بر هم زدنی پرونده ای شامل اطلاعات محرمانه در مورد برنامه هسته ای و موشک های بالستیک را با مهر موم وزارت دفاع جمهوری اسلامی ایران سرقت کرده و روی میز و در اختیار رییس جمهوری آمریکا قرار می دهد.
در پیوند با موضوع معرفی تهدید برنامه هسته ای ایران اکنون هالیوود فیلم سینمایی «مامور مخفی» ساخته «یوال آدلر» کارگردان اهل رژیم صهیونیستی را روانه پرده سینماهای اروپا کرده است.
«مامور مخفی» (The Operative) محصول مشترک اسراییل و آمریکا بود و از رمان «معلم انگلیسی» نوشته «ییفتاخ رایشر عطیر» مامور پیشین سازمان اطلاعاتی اسراییل اقتباس شده است.
یوال آدلر کارگردان «مامور مخفی» در بستر درامی جاسوسانه – عاشقانه، به عملیات موساد علیه برنامه صلح آمیز هسته ای ایران پرداخته است.
«مامور مخفی» داستان زنی به نام «ریچل کورین» (با بازی «دایان کروگر») را روایت می کند که در قالب معلم انگلیسی وارد ایران و در یکی از خانه ها در شمال شهر تهران مستقر می شود.
ریچل در پوشش معلم، ماموریت دارد از طریق نفوذ به یکی از شرکت های مرتبط، به جاسوسی و جمع آوری اطلاعات در مورد برنامه هسته ای ایران بپردازد اما شکل گیری رابطه عاطفی با «فرهاد» رییس شرکت ایرانی(با بازی «کاس انوار» بازیگر ایرانیتبار کانادا) سبب شکل گیری تعلیق و هیجان در فیلم می شود.
«مامور مخفی» در شصت ونهمین جشنواره بینالمللی فیلم برلین ۲۰۱۹ به نمایش درآمد و به خاطر ضعف ساختاری داستان و شخصیت پردازی ضعیف، با واکنش منفی منتقدان و رسانه ها روبرو شد.
روزنامه انگلیسی «گاردین» این فیلم را «به هم ریخته و غیرهیجانانگیز» و ورایتی نیز آن را اثری «غیرقابل توجه» دانست.
«مامور مخفی» گرچه در آلمان، سرزمین های اشغالی فلسطین و بلغارستان فیلمبرداری شده اما وجود نماهای از شهر تهران در فیلمی که به موضوع جاسوسی موساد از برنامه اتمی ایران می پردازد، در نشست خبری کارگردان مورد سئوال قرار گرفت.
کارگردان «مامور مخفی» در این پاسخ به خبرنگاران گفت، بدلیل نبود امکان فیلمبرداری در تهران، راهحل جایگزین را اجرا کرده است.
یوال گفت که یک واحد فیلمبرداری در تهران داشته که «بخاطر حفظ امنیت خود» نمیدانستند که با چه کسی در تماس هستند و موضوع برای آنها به این شکل بوده که با گروهی در بلژیک کار میکنند. فرد رابط از طریق آیفون به صورت آنلاین و همزمان فیلمبرداری صحنهها را که در آن بدل بازیگر ریچل (دایان کروگر) در خیابانهای تهران حضور داشته کارگردانی می کرده است.
کارگردان «مامور مخفی» گرچه در این نشست، فیلم خود را غیرسیاسی دانست اما روند تولید فیلم چنان که وی اذعان کرده نشان می دهد که چقدر سیاسی است و شگرد بکار رفته در ساخت اثر به چه میزان از بعد جاسوسی پیشی گرفته است.
نباید فیلم سینمایی «مامور مخفی» را آخرین ساخته در راستای «ایران هراسی» دانست زیرا حدود سه سال پیش عقبه فرهنگی آمریکایی صهیونیستی در قالب سریالی به نام «تهران» پروژه جدیدی را به نمایش در آورد.
سریال «تهران» ساخته دانیل سیرکین به روایتی اغراق آمیز از نفوذ عوامل موساد به سیستم های امنیتی کشور برای مهار به ادعای آنها برنامه غیر صلح آمیز هسته ای ایران می پردازد.
در این سریال که در یونان و با مشابه سازی فضای عمومی با تهران ساخته شده، گلن گلوز بازیگر سرشناس و نامزد هشت دوره جایزه اسکار با همراه نیو سلطان، مناشه نوی، شان توب، نوید نگهبان و لیراز چرخی نقش های اصلی را ایفا می کنند.
نخستین قسمت این سریال ۲۲ ژوئن سال ۲۰۲۰ در رژیم صهیونیستی به نمایش درآمد و اپل تیوی پخش جهانی آن را به عهده گرفت.
نگاه ضد ایرانی حاکم بر این سریال، با استقبال چهل ونهمین دوره جوایز بینالمللی اِمی قرار گرفت و جایزه بهترین سریال درام را از این رویداد کسب کرد و به تایید منابع خبری فصل دوم این سریال روند تولید را طی می کند.
به هر روی، آمریکا طی ۴۰ سال گذشته، با هالیوود جنگ فرهنگی یا تعبیر رهبر انقلاب «شبیخون فرهنگی» را در کنار جنگ اقتصادی پیش برده است.
به باور کارشناسان سینمایی تمایل هالیوود به رویکرد «ایران هراسی»، به امر ذاتی این بنگاه سینمایی تبدیل شده و رویه ای بخشنامه ای نیست.
از این رو از انگیزه های هالیوود در تولید فیلم های با مضمون «ایران هراسی» نباید به سادگی گذشت و بطور قطع هالیوود گردانان به افق های دورتری می اندیشند و آن جز ترسیم چهره ای عقب مانده و ستیزه جو از ایران و ایرانیان نیست.
بضاعت و اقبال جهانی هنر صنعت سینمای ایران، قابلیت افشای حفره های موجود در سیستم اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و نظامی آمریکا و رویکردهای خصمانه هالیوودی را دارد، از این می توان با بهره مندی از افکار خلاق و جوان و به خدمت گیری امکانات فیلمسازی، به زبان سینما پاسخ هالیوود را داد.