تا پارسال تلویزیون حتی در دورههایی که کار دست احمدینژادیها بود با جشنواره فجر مهربان نبود و دوست داشتند اندکاندک جشنواره فجر را عماریزه کنند اما بعد از ماجرای مهسا قصه عوض شد و همین که جشنواره فیلم برگزار شود و صندلیها خالی نماند کفایت میکند و نیازی به کفایت خاتون نیست!
به گزارش دیده بان هنر و به نقل از عصر ایران؛ فضای جشنوارۀ در حال برگزاری فیلم فجر با همۀ اما و اگرها و آشفتگیها -و به تعبیر پربازتاب همکارمان شلختگیها- و در مقابل، اصرار صدا وسیما بر این که مردم استقبال کردهاند و همه چیز عالی است نشان میدهد جایی برای ایفای نقش مخالف و منتقد برای آقای مسعود فراستی باقی نمانده بود و غیبت و کنارهگیری او از برنامۀ تلویزیونی را -که قبل از شروع جشنواره اعلام کرد- نباید به حساب امر دیگری گذاشت.
به بیان دیگر در ادوار و سنوات قبل کار او این بود که گریبان فیلمسازان را بگیرد و بر روشنفکران بتازد و یکی را به سیاهنمایی و دومی را به بیسوادی و سومی را به سینمانفهمی متهم کند و چهارمی را هم به چشم داشتن به جشنوارههای خارجی و دربارۀ برخی کارگردانان الفاظ تند به کار میبرد اما ظاهرا به او گفتهاند امسال دیگر از این خبرها نیست یعنی نباید باشد و هر که در جشنواره حاضر شده خودی تلقی میشود و آمدن و حضور مهمتر از کیفیت و سمت وسوی فیلم است و نباید انتقاد شود. به همین خاطر بعید است در رسانه های اصولگرا هم مانند سالهای گذشته به داستان یک فیلم یا نوع پوشش زنان خرده بگیرند یا فریاد وااسلاما سردهند چرا که امسال، حکایت، دیگر است ولی مشکل این است که مسعود فراستی آخر این گونه حکایت را بلد نیست.
نه که بخواهیم بگوییم روغن ریخته را نذر امامزاده کرده که اصلا میدان امسال، میدان دیگری است. تا پارسال تلویزیون حتی در دورههایی چون 84 تا 92 که کار دست احمدینژادیها بود با جشنواره فجر مهربان نبود و دوست داشتند اندکاندک جشنواره فجر را عماریزه کنند اما بعد از ماجرای مهسا و موضع هنرمندان قصه عوض شد و همین که جشنواره فیلم برگزار شود و صندلیها خالی نماند کفایتمیکند و نیازی به کفایت خاتون نیست! این که سینماست با موسیقی هم مهربان شده اند و بعید نیست سعید جعفرزاده گورابی یا همان پرواز همای را بر شجریان برتر بدانند.
کاراکتر مسعود فراستی مثل بازیکنان بازی خرابکن در فوتبال است. یادم میآید استقلال یک بازیکن داشت به نام شکوریزاده که بازی حریف را خراب میکرد. یعنی بازیکن طرف مقابل را چنان لتوپار میکرد که جرأت نداشتند به او نزدیک شوند! مثل حالا هم دوربینها تمام حرکات را ثبت و ضبط نمیکرد و داور هم به خاطر شندرغاز دستمزد نمیتوانست از 30 هزار نفر فحش بخرد یا فحش بخورد چون تمام امجدیه آبی بود و جرأت میخواست کارت زرد یا قرمز دادن به شکور.
در این حال و هوا طبیعی است که نقش قبلی جناب فراستی که البته آدم اهل مطالعهای است و ژانرهای خاصی از سینما را نیکو میشناسد قابل استمرار نبود و بیم داشتند اگر بخواهد بر فیلمی بتازد و تعابیر چندش آوری چون استمنای ذهنی را بر دهان آورد کارگردان تماس بگیرد و با لحنی معترض بپرسد: مگر خودتان نگفته بودید امسال فرق دارد؟ تو فقط بیا! پس این چی میگوید؟