تلویزیونسینمانمایش خانگی

آیا سیر تطور نمایش خانگی، کابوسی برای تلویزیون و سینماست؟

شبکه نمایش خانگی در طول حیات ۱۲ ساله خود، فراز و نشیب‌هایی را تجربه کرده؛ عملکردی که حالا این رسانه را در نقطه‌ای مطلوب قرار داده اما طبق قاعده بین‌المللی وی‌.او.دی‌ها، هیچ تضمینی برای استمرار این روند در آینده وجود ندارد.

به گزارش دیده بان هنر و به نقل از خبرنگار فرهنگی ایرنا؛ نیمه دوم دهه ۸۰ شمسی، نقطه‌ آشنایی بسیاری از خانواده‌ها و جوانان ایرانی با مقوله سریال‌های روتین (عادی) شبانه و هفتگی غربی بود؛ بهانه چنین آگاهی نیز پخش گسترده سریال‌های مخاطب‌پسندی چون فرار از زندان و لاست بود که با استقبال خیره‌کننده‌ای از سوی مخاطبان ایرانی مواجه شد.

این استقبال سهمگین، پیام روشنی برای جامعه سینمایی و مدیریت سینمای کشور داشت. این جمعیت با درک این پیام، خیلی زود به تولید سریال‌هایی روی آوردند که با الگوبرداری از نمونه‌های موفق غربی، با هدف جذب مخاطب انبوه، جلوی دوربین می‌رفت. ضمن آن‌که وسوسه تولید چنین محصولاتی، بسیاری از کارگردانان، فیلمنامه‌نویسان و تهیه‌کنندگان را به صرافت تولید چنین آثاری فرا می‌خواند.

این رسانه که از آن تحت‌عنوان شبکه نمایش خانگی نام برده می‌شد، محدودیت‌های سریال‌های تلویزیونی را نداشت و در قالب‌بندی، پیرو آثار سینمایی بود. بنابراین این رسانه، فضای خوبی برای کارگردانان و بازیگرانی بود که عامدانه از تولیدات تلویزیونی فاصله گرفته بودند و حالا این فرصت را داشتند که بخت خود را در یک سریال، آن‌هم از جنس شبکه نمایش خانگی بیازمایند.

سریال‌های ایرانی کلید می‌خورد

نخستین سریالی که با این تفکر جلوی دوربین رفت، قلب یخی بود. تئوری تولید این اثر، کاملا غربی است و صاحبان اثر تلاش کردند تا با پشتوانه یک داستان لایه‌لایه و البته بهره‌مندی از چهره‌های شاخص سینمایی، گام بلندی در این مسیر بردارند. البته که تاحدود بسیاری هم موفق می‌شوند و می‌توانند به فروش خوبی هم دست یابند. بنابراین نخستین تجربه سریال‌سازی ایرانی در شبکه نمایش خانگی که در اواخر دهه ۸۰ شمسی به وقوع می‌پیوندد، با استقبال فراتر از انتظار مخاطبان و البته الگوبرداری صرف از آثار غربی مواجه می‌شود.

در ادامه این روند، مهران مدیری که در اوج مشغله کاری خود به سر می‌برد، پس از چند مدل سریال‌سازی در تلویزیون، با قهوه تلخ، قدم در گود شبکه نمایش خانگی می‌گذارد. سریالی ۱۰۲ قسمتی که در ابتدا، موفق به جذب مخاطبان بسیاری شده اما در ادامه، با استقبال چندانی از سوی آنها مواجه نمی‌شود.

سیر تطور نمایش خانگی؛ کابوسی برای تلویزیون و سینما؟
قهوه تلخ

شهرزاد، نخستین اثر در دوران گذار است که با استقبالی هنگفت از سوی مخاطبان مواجه می‌شود. دامنه این استقبال به اندازه‌ای بود که هنوز فصل نخست این سریال را پرمخاطب‌ترین و پرفروش‌ترین محصول تاریخ نمایش خانگی ایران می‌نامند

ساخت ایران در سال ۹۰، یک کمدی هوشمندانه بود که در ۱۸ قسمت و با بهره‌گیری از ستارگان سینما موفق به جذب مخاطبان بسیاری شد. در ادامه اما، روند توفیق سریال‌های این شبکه، با توققی طولانی همراه می‌شود تا برای نخستین بار در تاریخ نه‌چندان طولانی شبکه نمایش خانگی، بسیاری از تولیدات با شکست مواجه شوند؛ اتفاقی که در نیمه نخست دهه ۹۰ رخ داد و طی آن، سریال‌های فصل سوم قلب یخی، ویلای من، شاهگوش، شوخی کردم، عشق تعطیل نیست، ابله، عطسه، دندون طلا و آسپرین، با استقبالی نه‌چندان زیاد، ماندگاری چندانی در این رسانه نداشته باشند.

دوران گذار

در نیمه دوم دهه ۹۰، ورق تاحدودی برای تولیدات شبکه نمایش خانگی برمی‌گردد. مهم‌ترین دلیلی که سبب این رویکرد می‌شود آن است که اولا شکست‌های پی‌درپی تولیدات این رسانه، فعالان این حوزه را به فکر فرو برد تا به پشتوانه داستان‌هایی روایت‌گر، به این فصل سرد در شبکه نمایش خانگی پایان دهند و ثانیا در شرایطی که این رسانه با انبوه آثار کم‌اقبال مواجه بود، مخاطبان ایرانی، استقبال خوبی از سریال‌های غربی و حتی ترک به عمل آورده و این شرایط، این ضرورت را رقم زد که باید برای مخاطبان داخلی، از تولیدات ملی استفاده شود.

با همین رویکرد، شهرزاد، نخستین اثر در دوران گذار است که با استقبالی هنگفت از سوی مخاطبان مواجه می‌شود. دامنه این استقبال به اندازه‌ای بود که هنوز فصل نخست این سریال را پرمخاطب‌ترین و پرفروش‌ترین محصول تاریخ نمایش خانگی ایران می‌نامند.

سیر تطور نمایش خانگی؛ کابوسی برای تلویزیون و سینما؟
شهرزاد

در نیمه دوم دهه ۹۰، فروغ چندانی به سراغ تولیدات این رسانه نیامد و آثاری چون عالیجناب و هیولا نتوانستند باوجود امتیازهایی که از آن برخوردار بودند، به توفیق چندانی دست یابند

پخش فصل نخست این سریال که با تولید قسمت‌های انتهایی آن همزمان شد، صاحبان اثر را به این وسوسه انداخت تا سریالی که قرار بود در یک فصل روایت شود را کشدار کرده و آن را در سه فصل به دست مردم برسانند. همین اتفاق سبب شد تا آن استقبال چشمگیر، تنها از فصل نخست اثر به عمل آمده و ۲ فصل دیگر شهرزاد، هرگز آن استقبال باشکوه را به خود نبیند.

در تداوم این روند، سریال عاشقانه نیز به کمک شهرزاد آمد تا سال‌های ۹۵ و ۹۶ که مقارن با نمایش این دو سریال بود، سال‌هایی پرمخاطب باشد. عاشقانه نیز از همان عامل (فاکتور) یک داستان عاشقانه (رومنس) پرلایه با چاشنی تعلیق و کمدی و البته بهره‌مندی از بازیگران تراز اول استفاده کرد و توانست یکی از پرمخاطب‌ترین محصولات شبکه نمایش خانگی باشد.

در نیمه دوم دهه ۹۰، فروغ چندانی به سراغ تولیدات این رسانه نیامد و آثاری چون عالیجناب، آشوب، گلشیفته، هیولا، کرگدن، رقص روی شیشه، احضار، ساخت ایران ۲ و ممنوعه نتوانستند باوجود تمام امتیازهایی که از آن برخوردار بودند، به توفیق چندانی دست یابند. گرچه این حرکت متناوب (سینوسی) با نمایش برخی سریال‌ها نظیر مانکن، کارایی را از رسیدن به کف کیفیت و استقبال، ارتقاء ‌داد.

سیر تطور نمایش خانگی؛ کابوسی برای تلویزیون و سینما؟
مانکن

این دوره گذار از چند جهت، دوره تاثیرگذاری در تاریخ یک دهه‌ای شبکه نمایش خانگی محسوب می‌شود. نخست آن‌که سبب شد تا آن حباب و ذوق‌زدگی‌ها تمام شده و یک واقعیت محض در رابطه با مقولات کیفی، در پیشگاه مخاطب، تولیدکننده و مدیریت شبکه نمایش خانگی ظهور یابد که نشان از اتمام دوران مقدماتی و ورود به مرحله بلوغ و بالندگی این رسانه است و دوم آن‌که همگان پذیرفتند که این رسانه به‌مانند سینما و تلویزیون، انتها ندارد و می‌تواند به عنوان ضلع سوم مثلث دنیای رسانه، از آن بهره‌برداری‌هایی به عمل آورد که نه در انحصار سینما بود و نه در تنگنای تلویزیون.با همین بلوغ، شبکه نمایش خانگی، پا به حیات جدید و مدرن خود گذاشت؛ دوره‌ای که توانمندی‌های رسانه‌ای آن افزوده شد و وی‌اودی‌ها، مرزهای آن را درنوردیدند.

دوره پساگذار

حالا دیگر می‌توان از یک رسانه هوشمند و فراگیر سخن گفت. رسانه‌ای که دیگر محدود به نمایش صرف تولیدات نیست و حالا محلی برای رقابت با سینما و تلویزیون است. رسانه‌ای که دیگر خود، وارد گود تولیدات شده و سرمایه در گردش بالایی دارد. مکانی که حالا در کنار سینما، آوردگاه نخستین نمایش برخی آثار سینمایی است و همین قابلیت‌ها سبب شده تا این رسانه، فراگیرتر از هر زمان دیگری، به شکلی ۲۴ساعته به مخاطبان خود خدمات بدهد و مرزهای خدماتی خود را به طرز بی‌منتهایی بگستراند.

البته که در شکل‌گیری این قالب، کرونا، خیلی به کمک این فرآیند بلوغ آمد. وقتی کرونا به کشور ورود کرد، سینماها بیش از چهار ماه تعطیل شدند و مردم محصور در خانه‌ها، نیازمند خوراک بودند؛ این خوراک با همکاری سازمان سینمایی فراهم شد تا ره چند ساله وی‌اودی‌ها، در عرص چند هفته سپری شود. هم سازمان سینمایی، فیلم‌هایی را برای نخستین‌ نمایش در اختیار این سامانه‌ها قرار داد و هم در اثر تعطیلی پروژه‌های سینمایی، بسیاری از کارگردانان و تهیه‌کنندگان سینمایی، به فعالیت در این رسانه جذب شدند.

سیر تطور نمایش خانگی؛ کابوسی برای تلویزیون و سینما؟
قورباغه

نتیجه چنین فرآیندی، کوچ معنادار چندین نسل از فیلمسازان، از سینما به شبکه نمایش خانگی بود؛ رسانه ای که هم فراگیرتر بود و هم آورده مالی بسیار خوبی برای فعالانش به همراه داشت. در نتیجه این میزان استقبال بود که کارهای خوب و پرمخاطبی در وی‌اودی‌ها نمایش داده شد؛ از آقازاده و قورباغه و می‌خواهم زنده بمانم گرفته تا گیسو، هم‌گناه، ملکه گدایان و سیاوش.

شبکه نمایش خانگی در نقطه‌ای ایستاده که هم تولید ثروت می‌کند، هم به عنوان یک نهاد تولیداتی هم چنان در بازار رقابت ورود کرده که سینما و تلویزیون را از آن حالت دوقطبی چندین دهه کشور خارج کرده استطی یک سال اخیر نیز سریال‌هایی چون حرفه‌ای، خاتون، دراکولا، جزیره، نیسان آبی، زخم کاری، میدان سرخ، قبله عالم، خسوف، جیران، ساخت ایران ۳، آنتن، بی‌گناه، جادوگر، یاغی، شبکه مخفی زنان، نوبت لیلی، آفتاب‌پرست، خونسرد و پوست شیر در سکوهای وی‌اودی نمایش داده شدند که میانگین و معدل مخاطب و میزان رضایت آنها از تولیدات این رسانه را به طرز قابل قبولی افزایش دادند.

این مهم در نتیجه تثبیت ماهیت شبکه نمایش خانگی و سازماندهی آنها در قالب شبکه‌ای مطابق با نظم بین‌المللی این حوزه و البته کوچ بسیاری از سینماگران به تولیدات این رسانه بر اثر محدودیت‌های کرونایی در سینما بود که سبب شکوفایی آن شد.

حالا شبکه نمایش خانگی در نقطه‌ای ایستاده که به برکت سامانه‌های وی‌اودی، هم تولید ثروت می‌کند، هم به عنوان یک نهاد تولیداتی شناخته می‌شود و هم چنان در بازار رقابت ورود کرده که سینما و تلویزیون را از آن حالت دوقطبی چندین دهه کشور خارج کرده است. این رقابت به شکلی است که حالا میلیون‌ها مخاطب ایرانی که شاید هیچ اقبالی نسبت به سینما رفتن یا تلویزیون دیدن از خود نشان نمی‌دهند، اشتراک این سامانه‌ها را خریداری کرده و در روزگار رکود سینما و تلویزیون، تقریبا روزی نیست که از داده‌ها و عناوین این سکوها استفاده نکنند.‌

سیر تطور نمایش خانگی؛ کابوسی برای تلویزیون و سینما؟
آفتاب پرست

این نقطه، در عین آن‌که قله شکوه شبکه نمایش خانگی است اما سطح انتظارات و توقعات از این رسانه را نیز به طرز شگفت انگیزی بالا برده است. اینکه این رسانه پس از این موج، به کدام سو گرایش پیدا می‌کند، نگرانی مهمی است که در روزگاری که رونق به تولیدات سینمایی بازگشته، نگرانی‌های عمیقی را برای شبکه نمایش خانگی پدید آورده است.

البته که در کنار این بیم، این امیدواری نیز وجود دارد که این رسانه، به لحاظ استقلال عملکردی و ماهیت اقتصادی مستقل، قابل مقایسه با یک دهه قبل خود نیست و حالا تحلیل‌های فنی این سامانه‌هاست که نشان خواهد داد آینده این رسانه، به چه ترتیبی رقم خواهد خورد. قدرمسلم آن‌که مخاطب امروز این تولیدات، اعتماد و البته اعتیاد بسیار بیشتر و فراگیرتری به این سامانه‌ها، تولیدات آنها و البته سیاست‌گذاری آنها پیدا کرده و همین وابستگی و دلبستگی است که سبب می‌شود تا خیال‌ها تا حدود زیادی از آینده شبکه نمایش خانگی راحت باشد که دیگر آن تلاطم ناخوشایند در این رسانه مردمی، تکرار نخواهد شد.

لینک کوتاه: https://didehbanhonar.ir/?p=1195

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.

دکمه بازگشت به بالا