سبک زندگیسینما

سینماگرانی که خود را ناخواسته تحریم می‌کنند

بلوغ و بینش ماهوی، ضرورتی است که یک سینماگر، هم‌زمان با بلوغ هنری، به آن نیاز دارد. کنار هم بودن این دو بینش سبب می‌شود تا ساختار و بینش درونی و دنیای آن فیلمساز شکل گرفته و قواعد بازی، به نفع او تغییر کند.

به گزارش دیده بان هنر و به نقل از خبرنگار سینمایی ایرنا؛ مسعود ردایی؛ تهیه‌کننده شناخته‌شده سینما، روز گذشته در گفت‌وگویی اعلام کرد که در تلاش است تا آخرین ساخته پرویز شهبازی تحت‌عنوان رکسانا را به جشنواره فیلم فجر امسال برساند.

این اظهارنظر ردایی، واکنش‌هایی را در پی داشت؛ برخی رسانه‌ها، به شکلی عجیب، این تلاش را برجسته کردند و بدون آن‌که مستقیما اشاره کنند، با ادبیات یا تیتری جهت‌دار، از این عمل استقبال نکردند. برخی رسانه‌ها نیز آشکارا این عمل را نکوهش کرده و به شکل مستقیم و غیرمستقیم، خواستار تحریم جشنواره شدند.

بحث تحریم جشنواره فجر، سوژه نخ‌نمایی است که طی سالیان اخیر، بارها از سوی برخی چهره‌ها و جریان‌ها عنوان شده و جالب‌تر آن‌که این رویداد در تمامی این سال‌ها، با حضور سینماگران و مخاطبان، با استقبال قابل‌توجهی برگزار شده است.

برای امسال اما التهابات اجتماعی، اصلی‌ترین دلیلی است که برای تحریم جشنواره عنوان شده است. جریان موهومی که از مردم می‌خواهند تا به نشانه اعتراض، مغازه‌های خود را برای مدت مدید تعطیل کنند و قبوض آب، برق، گاز و تلفن را پرداخت نکنند و ده‌ها مورد دیگر از این دست، حالا در تلاشی عجیب، خواهان آن است که نه فیلم جدید به روی پرده بیاید، نه مردم به سینماها بروند و نه سینماگری فیلمی به جشنواره بدهد و اساسا نه جشنواره‌ای برگزار شود!

در اینکه این جریان، با این کارها در پی اثبات چه گزاره‌ای است، چندان مهم نیست اما مهم آن‌جایی است که تعدادی از سینماگران و دوستداران سینما نیز با این جریان همراه شده و خواستار تمامی این تحریم‌ها شده‌اند. درواقع این نفرات، درحالی به بی‌رونقی در کشور اعتراض دارند که خود با این قبیل کارها و اعلان‌ها، در پی ترویج بی‌رونقی حداکثری هستند.

این افراد در این مسیر، از هیچ تلاشی فروگذار نمی‌کنند و از تهدید تا فحاشی را برای کسانی که مطابق میل آنها رفتار نمی‌کنند را به کار می‌بندند. بر فرض که جشنواره فیلم فجر، برگزار نشود، آن‌وقت چه عایدی نصیب کشور یا دشمنان آن می‌شود؟ یعنی این جماعت تا این اندازه با سیاست‌های هنری معاند هستند که نمی‌دانند یک جشنواره‌ای مانند فیلم فجر به‌عنوان بزرگ‌ترین رویداد سینمایی کشور، ولو با وجود تحریم حداکثری هنرمندان، هیچ‌زمان ظرفیت آن را ندارد که برگزار نشود چرا که تولیدات دولتی در هر سال به اندازه‌ای است که لااقل بتواند ۲۲ فیلم بخش مسابقه را پوشش دهد؛ یا برای آن سالی که در فاصله یک ماه مانده تا برگزاری آن، چهره رده بالای نظام یعنی حاج‌قاسم سلیمانی به شهادت رسید، باز هم این رویداد، با قدرت برگزار شد.

این رویکرد یا در نتیجه ناآگاهی رقم خورده و یا درنتیجه دشمنی عجیبی که پایان آن کاملا مشخص است. در نتیجه ناآگاهی برخی رقم می‌خورد چرا که آنها واقعا تصور می‌کنند با جشنی بزرگ مواجه هستند و جشن را به معنای عام و مطلق آن می‌گیرند و به این نتیجه می‌رسند که در شرایط کنونی جامعه، برگزاری جشن جایز نیست و به همین دلیل، با موجی که می‌گویند روشنفکری یعنی آن‌که جشنواره فجر نباید برگزار شود، همراه شده و حکم به تعطیلی آن می‌دهند.

از سوی دیگر، دشمنان قسم‌خورده‌ای نیز وجود دارند که در هر سال، به‌دلیلی در حال نکوهش سینمای ایران و مراتب آن، از مدیریت سینمایی کشور گرفته تا جریان تولید، اکران و . . . هستند و طبیعی است که این جریان، نباید موافق برگزاری جشنواره فجر باشد.

اینکه یک مخالف، در کدام‌یک از این ۲ دسته قرار می‌گیرد، برای رهیافت‌های منطقی و جامعه‌نگرانه خود او بسیار مهم است. مورد عجیب اما سینماگرانی هستند که برخلاف خواست خود، با این موج همراه شده و فیلم خود را به جشنواره نمی‌دهند.

قطعا برگزاری جشنواره بر تولیدات سینمایی کشور برتری ندارد اما این سینماگران، باید در این اندیشه باشند که پیش از آن‌که بزرگ‌ترین رویداد سینمایی کشور را تحریم کرده باشند، خود را تحریم کرده‌اند و اجازه نداده‌اند تا اثرشان در یک چشم‌انداز تبلیغاتی گسترده، توسط ده‌ها هزار نفر دیده شود.

تاریخ، این گزاره را بارها و بارها در طول دوران‌های مختلف به اثبات رسانده است. اینکه چرا عده‌ای از این سیر تطور، درس نمی‌گیرند، رابطه‌ای کاملا مستقیم با بلوغ ماهوی آنها دارد.

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.

دکمه بازگشت به بالا