چرا سینما از قافله روایان ۱۳ آبان جاماند؟
سینمای ایران در تصویرگری از اتفاقات ۱۳ آبان ۱۳۵۸، دچار نوعی کمکاری شده است؛ کمکاری عجیبی که سبب شده تا روایتگری چندانی از یکی از بزرگترین اتفاقهای دوران معاصر کشور وجود نداشته باشد و علاقهمندان به شناخت و آسیبشناسی این اتفاق، دست به دامن آثار خوشرنگ و لعابی چون آرگو شوند.
به گزارش دیده بان هنر و به نقل از ایرنا؛ تسخیر لانه جاسوسی در ۱۳ آبان ۱۳۵۸، اتفاق بزرگی در تاریخ سیاسی و فرهنگی ایران به حساب میآید که سرآمد جریانهای بسیاری قرار گرفت. اتفاقی که حتی منجر به مرزبندیهای گستردهای در نظام سیاسی جهان شد و کشور را در موقعیتی جدید قرار داد.
چنین اتفاقی با این میزان تکانه و ترکش در ابعاد بینالمللی، آبشخور بسیارمناسبی برای تهیه خوراکهای فرهنگی است اما با نگاهی به سبد تولیدات این حوزه مشخص میشود که حداقل در حوزه سینما، یک کمکاری مفرط صورت گرفته است که سبب شده تا روایتهای سینمایی چندانی از این جریان پررنگ سیاسی و فرهنگی که به انقلاب دوم معروف شده است، نداشته باشیم.
در تمام این سالها البته تلاشهای محدودی در این زمینه صورت گرفته که ازجمله آنها میتوانیم به طوفان شن جواد شمقدری، مستند انقلاب دوم مجید ذوالفقاری، ۴۴۴ روز محمد شیروانی و تلهفیلم تختجمشید اشاره کنیم اما قدرمسلم آنکه به استثنای طوفان شن و انقلاب دوم، آثار دیگر نتوانستند ابعاد دقیق و درستی از این رویداد بزرگ به تصویر بکشند.
بازسازی سینمایی واقعه ۱۳آبان،بهنسبت وقایع مشابه،پروداکشن چندانی را طلب نمیکندو مشمول هزینههای گزاف نمیشود پس محل پرسش است که چطور سینماگران ما در برابرتسخیرلانه جاسوسی، بیتفاوت عمل کردهاند
این عملکرد در شرایطی رخ داده که تولیدات سینمایی در عمده بزنگاههای تاریخی، با فراوانی و تکثر مضمونی خوبی مواجه هستند و سبب شدند تا روایتهای متعددی از آن واقعه در دست باشد. مانند انقلاب اسلامی، فتح خرمشهر و… اما جای خالی آثاری درخور برای تسخیر لانه جاسوسی بسیارخالی است.
این مهم در شرایطی که هالیوود، آرگو را در مرز روانی جنونآوری پخش کرد، این انتظار وجود داشت که در پس قول بسیاری از سینماگران و مدیران سینمایی مبنی بر ارائه پاسخی قدرتمند به آرگو، فیلمی در شان ابعاد و بزرگی این اتفاق ساخته شود اما این اتفاق رخ نداد تا مهمترین سند تصویری از واقعه ۱۳ آبان ۵۸، همان روایتگری باشد که در آرگو به تصویر کشیده شد و اکنون هر فردی که بخواهد راجع آن اتفاق، اطلاعات بصری سینمایی به دست بیاورد، آرگو یکی از اصلیترین منابعش خواهد بود.
بنابراین باید بپذیریم که در این عرصه، نهتنها مرتکب کمکاری عجیبی شدیم بلکه برخورد هوشمندانهای نیز انجام ندادهایم. یعنی علیرغم نیشگون محکمی که آرگو به ما زد و این نیشگون تا مدتها نقل محافل مختلف فرهنگی و سیاسی کشور بود اما باز هم حرکت درخوری در این حوزه شکل نگرفت تا ما اینچنین نسبت به یکی از بزرگترین اتفاقات دنیای معاصر خود منفعلانه عمل کنیم.
اعجاب این اهمال زمانی بیشتر میشود که بدانیم بازسازی سینمایی این رویداد، بهنسبت وقایع مشابه، پروداکشن چندانی را طلب نمیکند و مشمول هزینههای گزاف نیز نمیشود بنابراین اینجا محل پرسش است که چطور سینماگران ما در قبال اتفاقی با پروداکشنهای بزرگ چندین کار باکیفیت انجام دادهاند و آنوقت اینچنین در برابر تسخیر لانه جاسوسی، بیتفاوت عمل کردهاند.
اکنون مدتی است که وزارت فرهنگ و سازمان سینمایی، بودجه و برنامهریزی خوبی در مسیر تولیدات الف با محوریت انقلاب و دفاع مقدس به انجام رسانده است. جا دارد که در این برنامهریزی، سهم پررنگی برای یومالله ۱۳ آبان در نظر گرفته شود؛ داستان پرچالشی که همچنان بکر مانده است و میتوان از زوایای مختلف و متنوعی به آن پرداخت و ضمن سندیت قرار دادن تاریخ، مخاطبان بسیاری را جذب این آثار کرد.