روزی برای سینما
نور، صدا، تصویر، رمزینهای نهادینه شده برای ورود به دنیایی شگرف و ادبیاتمحور به نام سینما است. تاریخ حدوداً یکصد و بیست سال اخیر، مینمایاند این صنعت از همان روزهای آغازین پیدایش، مورد توجه جوامع گوناگون در گستره گیتی، قرار گرفته و تاثیرات غیرقابل انکاری در افکار عمومی به جای نهاده است.
به گزارش دیده بان هنر؛ به پندار من، سینما بنا به ادله گوناگون از جمله دارا بودن زیباییهای دیداری، شنیداری، اندیشهمحوری و نیز داشتن پشتوانه سترگی چون ادبیات که آوردگاهی از حضور معنادار شخصیتها و ارایه پیرنگهای گوناگون را شکل میدهد دیرزمانی است به بخشی از زندگی مردمان جهان تبدیل و تاثیرات قابل درنگی در زندگی فردی و اجتماعی آنان ایفا میکند و براین اساس، عرصه مناسبی برای بسیاری از انسانهای رخشاندل و پاکنهاد به شمار میرود تا با بهرهگیری بهین از دانش و ادب و آفرینش آثار ارزنده در قالب آن بر گنجینه فر و فرهنگ جامعه انسانی بیافزایند.
به راستی، هر فیلم سینمایی، گردهم آمده بایدها، نبایدها و لبریز از پیامها و اشارههاست که وقتی به اکران میرسد زن و مرد، کهین و مِهین، پیر و جوان و… به نظارهاش می نشینند ساعاتی از عمر خویش را صرف تماشای آن میکنند و ممکن است چنان با شخصیت یا شخصیتهای قصه، احساس قرابت یا همذاتپنداری کنند که با خندیدن هر یک، بخندند، با گریه کردنش اشک بریزند، در دنیای لایتناهی اوهام و سورئال داستان سیر کنند و چه بسا خوشهای و توشهای از پیامهای آن برای بهکارگیری در زندگی خویش برچینند و بردارند.
در کشور ما سینما -به عنوان صنعتی وارداتی- از همان روزهای نخست شکلگیری و اکران فیلم «آبی و رابی» تا به امروز، هم به عنوان نمودی از باورها و جلوهگاه فرهنگ عمومی و هم به عنوان عنصری اثرگذار در اندیشه و سبک زندگی مردم، فراز و نشیب های فراوانی طی کرده است و دستکم، در مقاطعی از زمان، سینماگرانی توانستهاند با تولید آثار فاخر و قابل عرضه در سطح جهانی، گوشههایی از فرهنگ ایرانی و اسلامی این سرزمین را بنمایانند.
در این بین، استان دیرپای ما هم در درازنای سالیان گذشته، سهمی در اعتلای سینمای کشور داشته است زیرا اگر هنر-صنعت سینما را در دو بخش سالنداری و تولید، بررسی کنیم سابقه راهاندازی سالن سینما در شهر اردبیل به دهه ۲۰ برمیگردد که پیشینه حدودا هشتاد ساله، زمانی قابل ملاحظه است. در زمینه تولید نیز کسان متعددی از جمع هنرمندان دیار ما در کسوتهای مختلفی چون کارگردانی، بازیگری، موسیقی، فیلمبرداری و… در رونق، تعالی و کامیابی سینمای ملی، منشاء اثر و افتخارآفرینی بودهاند با وجود این، حال سینما در استان ما بسی نامساعدتر از وضعیت عمومی سینمای ایران است طوری که در مرکز استان، تنها چراغهای یک سینما با همت و علاقهمندی مدیر آن روشن مانده و شوربختانه تعدادی از آنها در تعطیلی رویکردهای حمایتی و نبود نظارتهای کاری، عملاً به انباری، رستوران و حتی بوتیک تبدیل شدهاند.
با نگاهی به کتاب «از شوکران تا سرخپوست»
اثر محمدرضا نوذریان