درباره بازی علی شادمان در سریال «سرزمین مادری» که درخشش بی نظیری دارد
با انتشار چهار قسمت از سریال «سرزمین مادری» به کارگردانی کمال تبریزی از پلتفرم «تلوبیون» ، آنچه بیش از همه توجهها را به خود جلب کرده، قدرت بازی علی شادمان است؛ نوجوانی دوازدهسیزده ساله به اسم رهی که به تنهایی توانسته بخش مهمی از بار سریال را به دوش بکشد. علی شادمان سه سال بعد از اینکه در فیلم «میم مثل مادر» مورد توجه قرار گرفت، مقابل دوربین «سرزمین مادری» رفت. طبیعتا اگر سریال همان سال 1392 روی آنتن میرفت و بازی درخشان شادمان در معرض دید مخاطبان قرار میگرفت، موقعیت شادمان به عنوان یک بازیگر موفق خیلی زودتر از اینها تثبیت میشد.
به گزارش دیده بان هنر و به نقل از فیلمنیوز؛ سریال «سرزمین مادری» روی شخصیت پسربچهای به اسم رهی متمرکز شده. پسری که در آستانه نوجوانی از سوی عمهاش با اطلاعات جدیدی درباره گذشتهاش مواجه میشود و تمام تصاویر ذهنیاش از زندگی که تا آن زمان داشته بهم میریزد. او از یک طرف میخواهد قید عمه را بزند و هرچه را خانوادهاش میگویند بپذیرد و از سوی دیگر به خاطر شک و تردیدهای زیادی که در ذهنش وجود دارد نمیتواند با آرامش به زندگی ادامه داد.
همراه کردن مخاطب | شادمان عمق احساسات رهی را در تمام این لحظات به نحوی پیش رویمان میگذارد که لحظهای ارتباطمان با این شخصیت و آنچه درحال تجربه کردنش است قطع نمیشود. با همین سن و سال، خوب میداند که برای نمایش اندوه، ترس، استیصال یا شک از چه شیوههایی برای نگاه کردن بهره بگیرد و لحن صحبت کردنش را چطور با اوضاع و شرایط پیش رو هماهنگ کند. جایی که شبانه صندوق مدارک را برمیدارد و دنبال شناسنامهاش میگردد و بلافاصله با نگاه سرزنشگر خانواده روبهرو میشود، جوری گریه میکند و با التماس میخواهد واقعیت را بداند که جان مخاطب هم به اندازه خودش به لب میرسد. جایی که با هزار امید پا به خانه عمه میگذارد و به بدترین شکل از خانه بیرون میشود، یا وقتی پدرش به راز نقاشی او از چهره نوه عمهاش و دروغهایی که درباره رنگها سرهم کرده پی میبرد و … همگی جزو درخشانترین بخشهای بازیاش به حساب میآید.
یک پدر پسری جذاب | همراهی شادمان با امیر آقایی در نقش پدر و پسر تا اینجای سریال به خلق موقعیتهایی درخشان زیادی منجر شده. در قسمت چهارم، زمانی که رهی با دلهره به خانه برمیگردد و میبیند که دارند پدرش را پیش رویش به زور میبرند با نگاهی به رد خونش روی دیوارهای خانه طوری بغض میکند که میتوانیم تنهایی و ناامنی را با تمام وجودمان در صورتش حس کنیم.شاید اگر این سریال در همان سال 1392 به نمایش در میآمد و از قدرتنمایی شادمان در ایفای نقش رهی، زودتر از اینها پردهبرداری میشد، به تثبیت موقعیت او به عنوان یک بازیگر کمک زیادی میکرد و اتفاقهای مهمتری را در کارنامهاش شاهد بودیم.
قدرتنمایی در کودکی | شادمان پیش از «سرزمین کهن» اولینبار در سن ده سالگی با فیلم سینمایی «میم مثل مادر» به کارگردانی رسول ملاقلیپور شناخته شد و از همان زمان توانست خودش را به عنوان یک بازیگر کودک موفق معرفی کند.طبیعتا از یک پسربچه ده ساله انتظار چندانی نمیرفت که روی تکنیک بازیگری مسلط باشد و از پس ایفای نقش به خوبی بربیاید اما در همان سن هم به عنوان یک بازیگر کودک باورپذیر ظاهر شد. به خوبی دیالوگ میگفت، بغض میکرد، با چشمهایش اندوه و شادی را منتقل میکرد و در کل خیلی خوب از پس نقش یک پسر بیمار برآمد. تا جایی که برای بازی در فیلم «میم مثل مادر» برنده جایزه بهترین بازیگر کودک از جشنواره بینالمللی فیلم رشد شد. یک سال بعد از «میم مثل مادر» در فیلم «زمانی برای دوست داشتن» هم نقش پسری استثنایی را بازی کرد و این بار هم بازی متفاوتی پیش روی مخاطبان گذاشت اما فیلم آنطور که باید دیده نشد. او در غیاب «سرزمین مادری»، بعد از چند فیلم سینمایی، با سریال «کیمیا» به کارگردانی جواد افشار بیش از پیش دیده شد. البته در این سریال هم تمرکز اصلی روی شخصیت خواهر خانواده بود و شادمان نقش چندان پررنگی نداشت. سال 1396 با «دیوار به دیوار» در نقش پسری جوان تا حدی توجهها را جلب کرد اما باز هم به عنوان پدیده معرفی نشد.
درخشش در جوانی | اواخر دهه نود با بازی در فیلمهای «مردن در آب مطهر»، «شنای پروانه» در مرکز توجهها قرار گرفت و با دو سریال «میخواهم زنده بمانم» و «یاغی» محبوبیتی بسیار به دست آورد. اتفاقی که سال گذشته به واسطه درخشش او در «یاغی» رخ داد میتوانست اوایل دهه نود در «سرزمین مادری» اتفاق بیفتد اما توقیف این سریال باعث شد شادمان دیرتر از زمانی که باید دیده شود.با وجود همه اینها شادمان با وجود حذف بخش مهمی از کارنامهاش، تمام این سالها مدام تلاش کرد تا بار دیگر بتواند خودش را ثابت کند و در نوک قله موفقیت بایستد و بالاخره هم ایستاد.