سریالسازی را تهدید میدانستند/چرا سریالسازی در صداوسیما به این حال و روز افتاد؟
مهدی آذرپندار که طی سالهای ۱۳۹۷ تا ۱۴۰۰ مدیرگروه فیلم و سریال شبکه سه بود یکی از دلایل کاهش مخاطبان سریال تلویزیون را حرکت رسانه ملی بهسمت تجمیع در سریالسازی و حذف گروههای فیلم و سریال از شبکهها میداند.
به گزار دیده بان هنر و به نقل از فرهیختگان؛ او در گفت و گو با «فرهیختگان» در این باره میگوید: «بحث منحل کردن گروههای فیلم و سریال، در زیرمجموعه بحث مهمتری قرار میگیرد که تجمیع اختیارات نام دارد. این یک شیوه مدیریتی است که شما بهعنوان مدیر میتوانید حوزههایی را که نگرانی درباره نظارت بد آنها دارید، تجمیع کنید. یک زمانی بود که در شبکههای مختلف مثل یک، دو، سه و پنج همزمان سریال ساخته میشد و اتفاقا سریالهای ماندگار تلویزیون در این دوره ساخته شدهاند. اما بهتدریج یک سلیقه مدیریتی بهوجود آمد که سریالسازی را یک تهدید دانست و سعی کرد مجراهایش را ببندد و محدودش کند و اختیاراتش را در یکجا تجمیع کند تا فقط یک گروه سریال بسازد؛ چرا؟ چون سریال را یک تهدید میدانست! تهدیدی که ممکن است مثلا آبروی مدیران ارشد سازمان را به خطر بیندازد و باید کنترل شود. وقتی که شما به این مساله نگاهی تهدیدآمیز دارید، میگویید من باید نظارت کنم و کنترل کنم! اما اگر آن را فرصت بدانید، میگویید بگذار سریالسازی را توسعه دهم، بگذار چهار شبکه سریال بسازند. ممکن است در آنها خطایی باشد، اما حتما فرصتهایی هم هست.»
تغییر ماموریت سیمافیلم از ساخت آثار فاخر به پر کردن آنتن
آذرپندار درباره اینکه دغدغه امروز سیمافیلم پر کردن آنتن است نه تولید سریالهای فاخر گفت: «هرکسی که در گروه فیلم و سریال کار کرده باشد، میداند آنتن تلویزیون مانند چاه ویلی است که شما را وادار میکند مدام به تولید و تحرک بپردازید. از یک جهت که باعث تحرک بیشتر میشود خوب است و از سوی دیگر معایبی هم دارد آن هم اینکه شما مدام باید برای آنتن کار کنید و همیشه آن را پر نگه دارید. وقتی که شما به روزمرگی بیفتید، مشکلاتی پیش میآید؛ یعنی شما باید دائم فکر کنید که پس از عید امسال باید برای عید سال بعد برنامهریزی کنید.»
او ادامه داد: «در اثنای همین بحران روزمرگی و زمانی که هر شبکه مشغول پر کردن آنتن تلویزیون بود، از سالهای دور سازمان به این فکر افتاد جایی داشته باشد که از روزمرگی آنتن به دور باشد و تصمیم گرفت سیمافیلم را تاسیس کند تا کارهای استراتژیک انجام دهد که ممکن است روزمرگی مانع انجام آنها شود. یعنی وقتی شما میخواهید سریالی برای آنتن تولید کنید، نمیآیید کارهایی مانند «سلمان فارسی» را که ممکن است فقط چهار پنج سال تحقیق و نگارش آن زمان ببرد و پنجسال هم صرف تولید آن شود، انجام دهید. اما در زمان مدیریت آقای سرافراز، سیمافیلم که زمانی ارگانی مختص به ساخت کارهای فاخر بود، متولی سریالسازی برای کل تلویزیون شد و کل سریالسازی تلویزیون در سیمافیلم تجمیع شده و از این دوره به بعد، یعنی تنها دو سه سال بعد از پخش سریالهایی مثل مختار و یوسف پیامبر، سیمافیلم چنان به روزمرگی افتاد که شما یک سریال ماندگار مثل «یوسف پیامبر» یا «مختارنامه» یا «در چشم باد» نمیتوانید نام ببرید که بعد از تجمیع سریالسازی در سیمافیلم در 10 سال اخیر ساخته شده باشد! مشکلی که پیش آمد این بود که سیمافیلم دقیقا دچار روزمرگی شد.» آذرپندار با تاکید بر این موضوع که روزگاری مخاطبان تلویزیون منتظر بودند تا سریالی پخش شود که لوگوی سیمافیلم روی آن باشد، گفت: «در گذشته یک لوگوی دوستداشتنی به نام سیمافیلم وجود داشت که یک برند بسیار معتبر بود و وقتی روی یک سریال دیده میشد، مخاطب انتظار سریالهایی مانند یوسف پیامبر، «کیف انگلیسی»، در چشم باد یا مختارنامه را داشت. اکنون شما میبینید که یک سریال معمولی با کیفیت پایین با همین لوگوی معتبر پخش میشود و آن نام نیک را خراب میکند.»
چیزی به نام گروه فیلم و سریال در شبکهها نداریم
آذرپندار در ادامه با اعلام اینکه دیگر چیزی به نام گروه فیلم و سریال نداریم گفت: «دلیل حذف گروه فیلم و سریال این بود که صداوسیما بتواند اختیاراتش را متمرکز کند. در گذشته شبکهها هرکدام به یک سمت میرفتند و مدیریت واحدی بر آنها ناظر نبود و بعد از حذف گروه فیلم و سریال نتیجه این شد که یک مرکز، مسئول «الف» تا «ی» یک سریالسازی در تلویزیون شود. معلوم است که این روی کیفیت تاثیر منفی دارد. حالا میتوان قضاوت کرد که از وقتی سریالسازی تجمیع و به سیمافیلم سپرده شد، کیفیت بهتر شده یا بدتر؟ زمانی گروه فیلم و سریال اختیارات کاملی داشتند، اما از زمان آقای سرافراز، این اختیارات به سیمافیلم منتقل شد. در دوره مدیریت آقای علیعسگری، مقداری از اختیار گروه فیلم و سریال برگشت، ولی نه کامل. با این حال در این دوره تصمیم گرفتند که این گروهها را کلا منحل کنند. حتی به شکل فیزیکی هم چیزی از گروه فیلم و سریال باقی نمانده است، حتی اتاقی هم ندارند.» او ادامه داد: «این تجمیع با یک شعار انجام شد، آن هم اینکه مسئول سریالها مشخص باشد. یعنی اگر سریالی بد شد، مشخص باشد که چه کسی مسئول است. گفتند حوزه فیلم و سریال را به سیمافیلم بدهیم تا با مدیر سیمافیلم طرف باشیم. اما جالب اینجاست که هرچند ابتدا همهچیز را تجمیع کردند، اما درنهایت یک مرکز بررسی فیلمنامه جداگانه هم هست که زیر نظر قائممقام صداوسیما کار میکند. یعنی سیمافیلم اجازه تصویب فیلمنامه و همچنین اجازه تعیین ناظر کیفی بر سریالها را هم ندارد. دوباره با دو مجموعه طرف هستیم و نمیدانیم که اگر سریال بد شد، مقصر کیست؟ در دوره قبل هم همینطور بود. الان مقصر سریال بد کیست؟ آنکه فیلمنامه را تصویب کرده یا سیمافیلم که مسئول تولید کار بوده؟»
دیگر رقابتی برای سریالسازی وجود ندارد
آذرپندار نبود رقابت بین شبکهها را یکی از اصلیترین معضلات این روزهای تلویزیون دانست و گفت: «اگر زمانی رقابتی بین شبکه سه به مدیریت آقای پورمحمدی و شبکه یک به مدیریت آقای فرجی وجود داشت و سریالسازی در کشور رونق گرفته بود، حالا دیگر این رقابت از بین رفته است. بهعنوان مثال وقتی مختارنامه، جمعهشبها از شبکه یک پخش میشد، شبکه سه هم سریال «ستایش» را پخش میکرد. بین این دو سریال رقابتی وجود داشت. حالا این رقابت کجاست؟ در این رقابت بود که تولید سریال افزایش پیدا میکرد. اما الان سیمافیلم به اندازه گروه فیلم و سریال یکی از شبکهها در دوران سابق فقط تولید دارد.» او درباره تصمیمگیری درباره اینکه هر سریال از کدام شبکه پخش میشود، گفت: «یا خود مدیر سیمافیلم تصمیم میگیرد سریال به کدام شبکه برود، یا مدیر شبکه رایزنی میکند؛ این مسائل در انتخاب سریالها تاثیرگذار هستند. اما یکسری مولفهها تعریف شده است. مثلا میگویند سریال کمدی را بدهیم به شبکه سه. البته اینها استثناپذیرند و به شرایط شبکه هم بستگی دارد. اما مهم این است که حد شبکه از تولیدکننده به طرف چانهزنی تنزل یافته و هر که سلاموعلیک گرمتری با مدیران داشته باشد، احتمالا سریال بهتری را تصاحب خواهد کرد. البته اگر سریال خوب ساخته شود.»
سیمافیلم باید به وظیفه اصلیاش برگردد
آذرپندار درباره افت سریالهای تلویزیون در این سالها که گروههای فیلم و سریال شبکهها حذف شدند، گفت: «از سال ۱۳۹۳ یا ۱۳۹۴ سیمافیلم مسئول کل سریالسازی تلویزیون شد. سیر کاری این 10 سال را ببینید؛ به جلو بود یا به عقب؟ فکر میکنم اگر از مدیران خود سازمان هم بپرسید، قبول دارند سیر سریالسازی ما رو به جلو نبوده است حتی در کمیت؛ من خودم سه چهار سال در بخش سریالسازی بودم و همین را میگویم. این مشخص و واضح است. در دوره اول علیعسگری، زمان معاونت میرباقری، مدت کوتاهی دوباره به شبکهها اختیار سریالسازی داده شد. در آن دوره سریالهایی مثل «بانوی عمارت» تولید شد. توجه کنید در آن دوره، اختیار تصویب با خود شبکه بود، اما برآورد بودجه را سیمافیلم انجام میداد. سریال «برادرجان» را من خودم در همان دوره کار کردم. سریال «افرا»، «دلدادگان»، «گرگومیش»، «فوقلیسانسهها»، «سایهبان» و «دلدار» هم برای آن دوره است. یعنی برای مدت دوسال که دوباره به شبکهها اعتماد شده، سریالهای بهتری تولید شد. امیدوارم گروههای فیلم و سریال دوباره با اختیار کاملا احیا شوند و سیمافیلم به کار اصلی خودش برگردد، یعنی تولید سریالهای ماندگار.» او در پایان با بیان این موضوع که در این تجمیع هیچ نکته مثبتی نمیبیند، گفت: «روزی که از سازمان میرفتم، این موضوع را نوشتم و به دوستان دادم. به نظرم این تجمیع که هیچوقت در رسانههای ما دربارهاش صحبت نمیشود، روزگار سریالسازی ما را واقعا سیاه کرد. این یک تصمیم بسیار غلط بود. هرگونه سپردن کاری به سیمافیلم که باعث دور شدن آن از ماموریت اصلیاش شود، بسیار اشتباه بود. تلویزیون ما با همین سریالهای فاخر نامش پرآوازه شد و به این کیفیت رسید؛ با همین سریالهایی که اسم بردم و سرمایه تلویزیون هستند. ما این مسیر درخشان را با این تجمیع اختیارات از تلویزیون گرفتیم. واقعا دشمن اگر میخواست پس از موفقیت یوسف پیامبر و مختارنامه در سطح بینالملل بلایی سر تلویزیون بیاورد که دیگر سریالی مثل اینها ساخته نشود، باید همین مسیر را میرفت؛ یعنی سیمافیلم را مشغول آنتن روزمره میکرد که دیگر حتی نتواند به سریال فاخر فکر کند.»