تلویزیون

خلاصه داستان قسمت آخر سریال مهیار عیار

اگر دوست دارید بدانید که در قسمت ۳۵ سریال مهیار عیار چه گذشت و چه اتفاقاتی افتاد همراه ما با مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد باشید.

به گزارش دیده بان هنر و به نقل از صفحه اقتصاد؛ مجموعه تلویزیونی «مهیار عیار» در ۳۵ قسمت به تهیه‌کنندگی بهروز مفید و کارگردانی سیدجمال سیدحاتمی از شنبه ۳ آذرماه هرشب ساعت ۲۰:۳۰ از شبکه سه سیما پخش خواهد شد. این سریال ماجرای راهزنی است که بر اساس یک اتفاق، مسیر زندگی‌اش تغییر می‌کند و هر بار درگیر داستانی جدید می‌شود. قصه این سریال در دوران صفویه اتفاق افتاده است و بیش از ۲۵۰ بازیگر در این مجموعه تلویزیونی روبروی دوربین قرار گرفته‌اند.

قسمت ۳۵ سریال مهیار عیار از شبکه ۳

سلطان بانو با دل آرا میرن پیش داروغه. داروغه بهش میگه چیکار داشتی؟ سلطان از بدبختیش بهش میگه که مقصود از اول با من نه بلکه با داراییم ازدواج کرد همون اول همه چیزو به نام خودش زد منم کرد برده خودش تا چیزی هم میشد منو با بچه هام تهدید میکرد. سپس صندوق را جلوی روش میزاره و میگه این تنها دارایی منه از پدرم بهم رسیده و دفن کرده بودم که اگه اتفاقی افتاد خود و بچه هان بتونیم اموراتمونو بگذرونیم اینارو بردارین تا هرکی زخمی از مقصود بهش رسیده ترمیم بشه در ازاش ازتون میخوام که بزارین مقصود شبانه آزاد بشه ما باهم از اینجا میریم جوری که کسی نفهمه داروغه میگه داری بهم رشوه میدی تا شوهرت آزاد بشه؟ سلطان بانو میگه فقط نمیخوام بچه ام بی پدر بشه سپس همان موقع مهیار میاد که داروغه بهش خوش آمد میگه که چقدر خوب شد که اومدی چه به موقع!

سپس به مأمورها میگه این صندوقو ببرین و از سلطان بانو میگه که از اونجا بره. مهیار دنبالش میره و بهش مقداری سکه میده و میگه اینو به خاطر دخترتون قبول کنین یه مدت زیادی میتونین سر کنین بقیه اش هم خدا بزرگه سلطان میگه من تمام پولمو دادم به داروغه مهیار میگه میدونم ولی مقصود بیک قتل مرتکب شده به این راحتی نیست باید رضایت اولیاء دمو بگیرین که کار راحتی نیست سپس سلطان بانو بعد از قبول سکه ها از اونجا میرن. مهیار با داروغه درباره شاهک و جانان حرف میزنه سپس میره پیش خاتون و باهم حرف میزنن و او بهش انگشتری که واسه جونور بوده، وقتی انگشتشو قطع کرد افتاد رو زمین را بهش میده دزددل فکر میکنه داره مهیار به خاتون انگشتر میده و خوشحال میشه در حالیکه مهیار داشته نقشه شو به خاتون میگفته چون به جانان شک داشته.

مهیار شاهک و جانان را صدا میزنه و ازشون میخواد تا بیان مهیار بهشون میگه که داروغه با ازدواج شما موافقت کرد ولی یه شرط گذاشت که باید جونورو پیدا کنم جانان جا میخوره که مهیار میگه خیالت راحت دخترم من پیداش میکنم. خاتون جانان را به اتاقی میبره و بهش پارچه ای میده و میگه بیا این خلعتی واسه تو جانان حسابی خوشحال میشه و میگه این خیلی قشنگه و از لای همون پارچه انگشتر میوفته رو فرش که جانان با دیدنش جا میخوره و میگه این چیه؟ خاتون متوجه رنگ پریدگیش میشه و میگن چیه؟ میشناسی انگشترو؟ او میگه نه از کجا بشناسم؟ خاتون میگه میدونی این انگشتر کیه؟ جونور قبرستون او جا میخوره و میگه چی؟ جونور قبرستون؟ خاتون میگه آره وقتی باهاش درگیر شده بود خیلی وقت پیش انگشتشو مهیار بیک قطع کرد این انگشترم تو انگشتش بوده داده بود بهم خیلی دنبالش گشتم نمیدونستم کجا مخفیش کرده بودم خوب شد که پیدا شد چون فردا قرار بود دستم کنم که تو مهمونی داروغه ببینن دستم تا هرکی شناخت یه سرنخی بیاد دستمون سپس جلوی چشماش میزاره تو گلدون که جانان بیگوم میبینه.

او که حسابی بهم ریخته به خاتون میگه من برم خونه دیگه حتما مامانم خیلی باهام کار داره برم کمکش. او با عجله از خونه میره که خاتون پیش مهیار میره و میگه حدستون درست بود تا دید انگشترو رنگش پرید و ترسید ولی خودشو جمع و جور کرد و گفت نمیشناسه انگشترو و رفت. مهیار به خاتون میگه شما شب از خونه برین تا فضا برای برگشتش به خونه باشه. شاهک دنبال جانان رفته و بهش میگه چرا بهم ریختی؟ کجا میری؟ آنها باهم میرن حرف میزنن و جانان بعد از رفتن آنها از خانه به شاهک همه چیزو تعریف میکنه و میگه که من جونور بودم شاهک شوکه شده. شب دزددل با افسون بیک درباره اینکه مهیار با جونور تو خونه قرار داره حرف میزنه و میگه که نگران حال مهیار بیکم که نکنه بلایی سرش بیاد! شاهک میشنوه و با سرعت به طرف خانه خاتون راهی میشه. مهیار با داروغه رفتن به خانه خاتون. مهیار به داروغه میگه که اینجا پشت پرده منتظر باشین همه چیز پای من، من میگیرمش هیچ کاری نکنین زنده میخوایمش نه مرده! پس ازتون میخوام که هیچ کاری نکنین تأکید میکنم!

داروغه میره پشت پرده و منتظر میمونه مهیار بیرون منتظر جونوره. بعد از چند دقیقه جونور به اونجا میاد او میره سراغ گلدان تا انگشتر را برداره داروغه با دیدنش جا میخوره که جونور متوجه داروغه میشه و از اونجا فرار میخواد بکنه. مهیار سد راهش میشه که جونور از پنجره میخواد بپره و فرار کنه که داروغه خنجری پرت میکنه سمتش مهیار فریاد میزنه نه! داروغه خوشحال از اینکه جونور را گیر انداخته و کشته اما وقتی ماسکو میزنه کنار میبینه دخترشه جا میخوره. جانان ازش معذرت میخواد و میگه که فقط میخواستم بلاهایی که مقصود سر مردم آورد را سر خودش تلافی کنم در آخر میمیره که داروغه گریه میکنه و حسابی کمرش میشکنه. شاهک حکیم شده و به بچه ها درس میده مهیار مدام پیغام میفرسته تا جواب بله خاتون را بگیره برای خواستگاری اما دزددل میگه باید حالا حالاها دنبالش بیوفتین. تو شهر خبر اعدام مقصود را نگهبان ها برای فردا میدن.

گفتنی است «سریال مهیار عیار» براساس فیلمنامه محمدرضا محمدی نیکو به کارگردانی سیدجمال سیدحاتمی ساخته شده و کامران تفتی، متین ستوده، بهنام تشکر، سیامک صفری، آشا محرابی، رویا میرعلمی، رامین ناصرنصیر، آتش تقی‌پور و … از جمله بازیگران آن هستند. این سریال هرشب ساعت 20:45 از شبکه سه پخش می‌شود.

همچنین لازم به توضیح است علی دیده بان در آثاری همچون فیلم “بام بالا” و سریال های “مهیار عیار”، “مستوران 2″، “مستوران”، “محکومین”، “محکومین 2 (سرگذشت)” و … به عنوان بازیگر حضور داشته است. علی دیده بان سابقه حضور در فیلم کوتاه “شوق کارآفرینی” نیز به عنوان بازیگر داشته است.

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.

دکمه بازگشت به بالا